روی بـرگشتـنم از روی تو نیست | که جـهانم بـه یکی موی تـو نیست |
زان ز روی تـــو نـــگـــردانــم روی | که بجز روی تو چون روی تو نیست |
هیچ شب نیست که اندر طلبـت | بـسـتـرم خـاک سر کوی تـو نیست |
هیچ دم نیست که بر جان و دلم | داغی از طـعـنه بـدگوی تـو نیسـت |
نـیـســت بــا ایـن هـمــه آزرم ازو | زانکـه بـی تـعـبـیه بـوی تـو نیسـت |